پیشینه
رویکارآوردن خاتمی شیاد درخرداد ۷۶ تلاشی از سوی هیأت حاکمه برای کنترل فضای انفجاری جامعه بود. تلاشی که به صورت یک فتنه در مسیر جنبشرهاییبخش مردم ایران عملکرد و الان به روشنی پیداست که تلاشی عبث برای قالبکردن یک دیکتاتوری به مثابه یک دمکراسی مدره بود.
درخلال این پروژه آنجا که استبداد توان تابآوری اندیشههای دیگر را نداشت، همزمان به حذف فیزیکی مخالفان هم ادامه داد که به قتلهای زنجیرهیی سال۷۷ معروف شد که نهایت آن به قربانیشدن باندی از درون وزارت اطلاعات موسوم به باند سعید امامی معروف شد. حافظه جامعه هنوز از قتلهای دنبالهدار زنجیرهیی و پیشتر از آن قتلعام زندانیانسیاسی پاک نشدهبود.
با خودکشی شدن سعید امامی در زندان در خردادماه ۷۸، طبقه حاکمه تلاش کرد که صورت مساله را پاککند اما انتشار یک نامه محرمانه از سعید امامی در یکی از روزنامههای آن زمان وتوقیف آن روزنامه، جرقه قیام را روشن کرد.
۱۸تیرماه درکوی دانشگاه تهران
در ساعتهای اولیه بعد از نیمهشب ۱۸تیرماه سال ۱۳۷۸جمع کثیری از دانشجویان در خوابگاه دانشجویی امیرآباد تهران به یک تظاهرات ضدحکومتی دست زدند و علیه اختناق حاکم شعار دادند.
مدتی بعد، یکانهای ویژه ضدشورش با محاصره منطقه، با گاز اشکآور و باتون و سلاح، به خوابگاههای دانشجویان هجوم آوردند و دانشجویان را بهطرز وحشیانهای مورد ضرب وجرح قرار دادند. ۳تن از دانشجویان در جریان حمله پاسداران بهکوی دانشگاه کشته، بیش از ۱۰۰۰تن زخمی و حدود ۱۰۰۰تن نیز توسط پاسداران دستگیر شدند.
وحشیگری لباسشخصیهای خامنهای به گونهیی بود که دانشجویان معترض را از طبقات بالایی خوابگاه امیرآباد به پایین پرتاب میکردندکه منجر به شهادت وجراحت عدهیی شد. شدت این وحشیگری به حدی بودکه شخص خامنهای در سخنرانی معروف«غلط کنم» بعد از این جنبش مجبور شد از این اعمال فاصله بگیرد.
۱۸تیرماه ۷۸؛ قیامی پیروزمند و گسترش قیام دانشجویان
حکومت مثل همیشه از اعلام نهایی آمار شهدا و مجروحان امتناع کرد اما شواهد متقن حاکی از کشته شدن حداقل ۷ نفر در این جریان است. عزتالله ابراهیمنژاد و فرشته علیزاده و سعید زینالی از جمله اسامی است که شهادتشان محرز شده است.
روز ۱۹تیر، هزاران دانشجو در حالیکه شعارهای مشهور تظاهرات مردمی علیه رژیم شاه، ”میکشم، میکشم، آن که برادرم کشت” و ”توپ، تانک، مسلسل، دیگر اثر ندارد” را تکرار میکردند به تظاهرات درجلوی دانشگاه تهران و در خیابان انقلاب روی آوردند.
در این تظاهرات نیز یک دانشجو با شلیک پاسداران از ناحیه چشم مجروح شد و ساعتهای بعد به شهادت رسید.
دامنه این قیام که به ۱۷شهر کشور رسید در تبریز به کشتهشدن یک دانشجو، مجروحشدن دهها تن و دستگیری صدها دانشجوی دیگر انجامید.
این تظاهرات در روزهای بعد با همراهی صدها هزار نفر از جوانان و مردم تهران اوج دیگری پیدا کرد و محل نمایش نمازجمعه در دانشگاه تهران و صدها اتوبوس در محلات مختلف تهران به آتش کشیده شد.
دار و دسته خاتمی میخواستند خود را به این قیام شکوهمند و دانشجویان، نزدیک نشان دهند. اما دانشجویان با پاسخ نه و گوشمالی دادن به مقامات حکومتی که به میان دانشجویان میرفتند دست رد بهسینه آنان زدند. از جمله موسوی لاری وزیر کشور خاتمی مضروب و عمامهاش پرتاب شد و دانشجویان او را با خفت و خواری از صحنه بیرون انداختند.
شورای عالی امنیت بهریاست خاتمی، تظاهرات را غیرقانونی خواند و جواز سرکوب قیام دانشجویان و مردم را صادرکرد.
خامنهای پس از چند روز سکوت،گفت: «دشمن امنیت ملی ما را هدف گرفته است، امنیت ملی از همه چیز واجبتر است. دشمنان اصلی ما طراحان این قضایا هستند».
دانشجویان نیـز در پاسخ شعار دادند: «خامنهای حیا کن رهبری را رها کن! مرگ بر استبداد، زنده باد آزادی».
یکی از بدنامترین چهره هایی که درجریان سرکوب قیام دانشجویان از وی نام برده شده است قالیباف، رئیس کنونی مجلس حکومت است که در آن زمان در نقش فرمانده نیروی هوایی سپاه پاسداران، نقش کلیدی در سرکوب دانشجویان وحمله به کوی دانشگاه تهران ایفا کرد. او خودش در این مورد میگوید؛
«بنده فرمانده نیروی هوایی سپاه بودم. عکس من الان روی موتور ۱۰۰۰ با چوب هست؛ با حسین خالقی. ایستادم کف خیابان که کف خیابان را جمع کنم. آن جایی که لازم باشد بیاییم کف خیابان و چوب بزنیم، جز چوبزنها هستیم. افتخار هم میکنیم».
۱۸تیرماه ۷۸؛ قیامی پیروزمند و نتایج جنبش دانشجویان
حسن روحانی که در آن زمان در موضع دبیر شورای عالی امنیت هنوز نقاب اعتدال و اصلاحات بر چهره نداشت در پاسخ به شعار خامنهای حیا کن رهبری را رها کن دانشجویان وقیحانه گفت:
«ولایت، مهمترین رکن حکومت و نظام ما در قانون اساسی کشور ما است. اهانت به این رکن، اهانت به قانون اساسی است. اهانت به قانونگرایی است و اهانت به همه ارزشهای انقلابی است».
خاتمی شیاد نیز یک ماه پس از این واقعه، قیام دانشجویان و مردم تهران را شرارت خواند و به این ترتیب با آستانبوسی بر درگاه ولینعمتش، هرگونه تردید در ماهیت عناصر به اصطلاح اصلاحطلب را از بین برد.
قیام دانشجویان در ۱۸تیرماه، بیانگر دو واقعیت بود که در جنبشهای بعدی خود را اثبات کرد؛
اول آنکه بازی مدره و فضای باز به گروه خونی استبداد مذهبی نمیخواند و به محض اینکه اندک فضای تنفسی باز شود، خشم مردم و قشر آگاه آن شعله ور میشود.
دوم؛ طبقات حاکم در استبداد مذهبی همه از یک سنخاند، اصلاح طلب و مدره و میانه در میان باندهای حاکم وجود ندارد و این را مظلومیت دانشجویان وخونهای شتک زده دانشجویان بر دیوارهای خوابگاهشان اثبات کرد.