#مسعود_رجوی - جریان تکامل و نقشهٔ مسیر کانون‌های شورشی بنابراین با وحدت روزافزون بین موجود و محیط مواجه هستیم؛ با هم یگانه‌تر و هم‌آهنگ‌تر می‌شوند. باز هم نظیر همان مصنوعات هوایی که صحبتش را قبلاً کردیم. حالا پس ما می‌رسیم به مخ؛ محلی برای تمرکز و جمع‌آوری اخبار، اطلاعات، اندامی برای دریافت و مخابرهٔ پیام‌ها. در مراحل عالی‌تر، تصمیم‌گیری و هدایت و رهبری. داستانی بسیار شگفت و در عین‌حال شکوهمند. یعنی هر لحظه شاهد شکل گرفتن، تقویت و تطابق هر چه بیشتر هستیم. تلاشی وقفه‌ناپذیر برای این‌که با محیط هر چه بیشتر بستیزیم و خودمان را بر آن مسلط‌تر بکنیم. در نظر بگیریم یک مبارزه پراکنده اجتماعی را که اول خیلی پراکنده است، دور از هم، بدون ارتباط، کانون‌های شورش خود به خود عمل خودشان را می‌کنند. وقتی مبارزه تکامل پیدا می‌کند، اینها به هم می‌پیوندند و سرانجام در کادر تشکیلات واحدی اجتماع می‌کنند و آن تشکیلات انقلابی، هدایت‌کننده و هماهنگ‌کننده و رهبری‌کنندهٔ
مسعود رجوی: چهل و سومین بهار سرخ‌فام مقاومت، بزرگترین، طولانی‌ترین، بغرنج‌ترین و خونین‌ترین مقاومت سازمان‌یافته تاریخ ایران با چراغ راهنمای «نه شاه، نه شیخ»
