اعدام مبارز و هنرمند انقلابی سعید سلطانپور در ۳۱خرداد ۱۳۶۰ بدست نظام سفاک آخوندی
سعید سلطانپور (تولد ۱۳۱۹ خورشیدی در سبزوار – شهادت ۱۳۶۰ در زندان اوین، تهران) شاعر، نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر، بازیگر، آموزگار، عضو کانون نویسندگان ایران و فعال سیاسی چپگرای ایرانی بود و سالها مدرس نابینایان بود. در سال۱۳۵۶ در شبهای شعر معروف به «شبهای شعر گوته» که در محوطه سفارت آلمان برگزار شد.
سعید سلطانپور یکی از ۶۰ شاعر و نویسنده شرکت کننده در این شبها بود. در شعر سعید سلطانپور برخلاف برخی شاعران همعصرش اثری از تسلیم و سازش یأس و تاریکی به چشم نمیخورد بلکه شعر سعید سرشار است از قیام وخروش بر علیه ظلم وستم، تبعیض و استثمار و امید به آینده. پاسداران در ۲۷ فروردین ۱۳۶۰ و در شبِ عروسیاش او را به اتهام هواداری از سازمان چریکهای فدائی خلق دستگیر و نزدیک به دو ماه بعد در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰، گیلانی حاکم شرع وقت در زندان اوین در یک مباحثه کوتاه وی را بهاصطلاح دادگاهی کرد و صبح روز ۳۱ خرداد ۶۰ اعدام شد.
مختصری از زندگی سعید سلطانپور
سعید در سال ۱۳۱۹در سبزوار متولد شد، مادر سعید معلم بود و سعید هم اولین شغلش پس از گرفتن دیپلم تدریس در مدارس جنوب شهر تهران بود.
سعید سلطانپور در محلات فقیرنشین به کارهای اجتماعی پرداخت و با مشکلات کارگران و مردم حاشیه نشین جنوب شهر آشنا شد.
اولین حرکت سیاسی وی درمقابل رژیم شاه شرکت در جنبش اعتراضی معلمان در سال ۱۳۴۰ بود. استعداد و علاقه سعید او را به فعالیت در هنرکده آناهیتا کشاندکه از ۱۳۳۹ تا ۱۳۴۴ به کار، مطالعه و تولید آثار هنری درآنجا پرداخت. سعید در ادامه فعالیتهای هنریش به مدت ۴ سال از ۱۳۴۴ تا ۱۳۴۸ در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران با موفقیت به کسب علوم و فنون هنرهای مختلف پرداخت.
فعالیتهای سعید بعد از سقوط شاه
با سقوط رژیم سلطنت به سازمان چریکهای فدایی خلق ایران میپیوندد و فعالیتهای هنریاش را دنبال میکند. نمایشنامه «عباس آقا، کارگر ایران ناسیونال» از کارهای انتقادی اوست که به لحاظ فرم کاملاً تجربی و غیر قراردادی بود و به عنوان نخستین تئاتر مستند ایرانی بر بنیاد زندگی واقعی یک کارگر معترض سه ماه پس از خیزش مردم در ۲۲ بهمن ۵۷، به روی صحنه آمد و تبلور فریاد هزاران کارگر علیه کارگزاران جدید دولت و سیستم از هم پاشیده مملکتی بود. در قسسمتی از نمایش، او نظام حکومتی را به اتوبوس آشفته و کج راهی تشبیه میکند که دو راننده دارد و به جای رفتن به محله کارگران جلوی در بازار بارش را خالی میکند.
بازداشت بدلیل پخش تراکت
وی در سال ۱۳۵۹ هنگام پخش تراکت در تهران، در خیابان انقلاب، به وسیله گشت کمیته سپاه دستگیر میشود. با داد و فریاد، جنجال خیابانی به راه میاندازد و در میان مردم ناپدید میشود. در میتینگ هفدهم بهمن ماه ۱۳۶۰ بناست که خود او چکامهای در میدان آزادی بخواند. نزدیک به چهل هزار نفر به سوی میدان روانه میشوند.
پاسداران در لباس رسمی حمله میآورند و تظاهرات به خون کشیده میشود. جهانگیر قلعه میاندوآب کارگر کمونیست ربوده میشود و پس از شکنجه با گلولههایی در دهان و چشم در سردخانه پزشک قانونی یافته میشود و سعید چکامه «جهان کمونیست» را میسراید.
دستگیری و اعدام
سعید سلطانپور در ۲۷ فروردین ماه ۱۳۶۰ و در شب عروسیاش به وسیلهٔ پاسداران کمیتهچی دستگیر میشود. ابتدا میخواستند او را به بهانه قاچاق ارز یا چیزی شبیه به آن دستگیر کنند ولی سعید همراهشان نرفت.
پاسداران رفتند و با تعداد بیشتری دوباره برگشتند. با این ترفند که او را برای جند سؤال برده و برمیگردانند. ولی از بازگشت سعید خبری نشد مراسم را هم با شلیک هوایی پایان دادند. اما سعید سلطانپور پس از ۶۶ روز شکنجه در سحرگاه۳۱ خرداد به جوخهٔ اعدام سپرده و تیرباران شد. در آخرین بازجوییها و شکنجهها طبق معمول بازجوها از او هم میخواستند تا در نمایش و مصاحبه تلوزیونی شرکت و اظهار توبه و ندامت کند تا زنده بماند.
ولی سعید سلطان پور همه شکنجهها را بجان خرید و تسلیم نشد و جانش را در راه آرمانش فدا کرد.
اعدام مبارز و هنرمند انقلابی سعید سلطانپور در ۳۱خرداد ۱۳۶۰ بدست نظام سفاک آخوندی.